پروژه آسمانخراش «برج تهران» توانست در مسابقه بينالمللي معماري EVOLO2012 جزو برگزيدگان و تقديرشدگان قرار گيرد. اين اولين بار است که يک گروه معماري ايراني توانسته است اين افتخار را کسب کند.
پایگاه اطلاعرسانی بنیاد ملی نخبگان: در سالهاي اخير بسيار کم پيش آمده که در مسابقات بينالمللي معماري يک طرح يا پروژه اجراشده از ايران، بتواند نظر داوران را به خود جلب کند. طرحها و پروژههاي معماران و دانشجويان معماري عموما در بستر مسابقات محدود داخلي، قضاوت ميشود. حاصل دسترنج برندگان و تقديرشدگان اين دست مسابقات نيز، بازتاب رسانهاي گستردهاي پيدا نکرده و از جامعه چند هزار نفري معماران فراتر نميرود. اما ماجراي مسابقات خارجي متفاوت است. مردم ما انس و الفت چنداني با معماري به مثابه يک هنر ندارند و حضور موفق گروههاي ايراني در مسابقات خارج از کشور ميتواند توجه عمومي را به اين حوزه جلب کند. يکي ديگر از موهباتي که موفقيت در عرصه جهاني در پي خواهد داشت، اعتمادبهنفس حاصل از آن است. اين موضوع قابل پنهان کردن نيست که جوانان طراح، اين روزها فاصله معماري خود و معماري اساتيدشان با جايگاه جهاني را طولاني ميپندارند. همانطور که شايد قبل از کسب جوايز متعدد سينمايي، اين تصور درباره هنر هفتم وجود داشت، اما اين روزها شانه به شانه سينماگران شهره خارجي بودن، روياي دور از دسترسي نيست.
پروژه آسمانخراش «برج تهران» توانست در مسابقه بينالمللي معماري EVOLO2012 جزو برگزيدگان و تقديرشدگان قرار گيرد. اين اولين بار است که يک گروه معماري ايراني توانسته است اين افتخار را کسب کند. تيم طراحي اين پروژه (مهدي کامبوزيا، نيما دهقاني، عليرضا اسفندياري و محمد اشکبارصفت) تحت عنوان گروه معماري «کات» حدود سه ماه روي اين پروژه مطالعه و ايدهپردازي کردهاند. آنها طي ارائه اين پروژه مدعي شدند که نسل بعدي برجها ميتواند نه ايدهاي براي اسکان شهروندان، که ايدهاي براي حل معضلات شهري محسوب شود. نگاهي داريم به خلاصهاي از نظريات و ايدههاي گروه طراحي، به اميد اينکه روزي معتبرترين جوايز معماري از آن طراحان کشورمان شود.
موضوع مسابقه
موضوع مسابقه، ارائه چالشي مهم و در عين حال ارائه ايدهاي براي حل آن چالش بود. بهطوريکه مسئله و راهحل آن هم بايد شکلي بومي داشته باشد و هم بتواند در شهرهاي مختلف جهان جوابگو باشد. براي شرکت در مسابقه، بهترين شهري که ميتوانستيم مورد مطالعه قرار بدهيم، شهر تهران بود، چراکه شناخت ما به مسائل و مشکلات اين شهر، به نسبت بقيه شهرهاي دنيا بيشتر بود. مهمترين بخش اين پروژه مرحله مطالعات شهري و بررسي معضلات شهري تهران بود. ترافيک، رشد بيرويه جمعيت، توزيع غيرمنطقي امکانات، ساختوسازهاي غيراصولي، ازدياد سفرهاي درونشهري غيرضروري و درنتيجه آلودگي هوا و محيط، سادهترين و در عين حال مهمترين معضلات تهران است که هر روزه با آن در ارتباطيم و روزبهروز تهران را به سمت نابودي سوق ميدهد. اما آيا احداث برجهاي مسکوني جديد يا افزايش اتوبانها و عريض کردن خيابانها چاره مشکلات تهران است؟ تهراني که ميدانيم در اولين زلزله سنگين پيش رو با يک فاجعه بشري مواجه خواهد شد. پس بهتر نيست به جاي افزايش ساختوسازهاي غيرضروري و هزينههاي گزاف براي بازسازي ساختمانهايي که نه ارزش معماري دارند نه ارزش زندگي، به فکر جايگزيني گزينه بهتر باشيم؟ پيشنهاد ما اين است: بياييم قدرت تخريب آني زلزله را در چند فاز به صورت کنترلشده و ارادي روي شهر پياده کنيم؛ يک تخريب خودخواسته و برخورد منطقي و با طمانينه با زلزله تخريبگر آينده و فاجعه شهري که ميتواند اتفاق نيفتد و از قضا در ساخت شهري نو مطابق با الگوهاي دنياي مدرن و استانداردهاي مقاومت و البته وفاداري به بناهاي ارزشمند فرهنگي و تاريخي نقش بسزايي بازي کند. برج تهران ققنوسي است به نام تهران، که در خودش تخريب را پيشبيني ميکند و با استانداردهاي جديد و شيوهاي متفاوت، با حفظ هويت قبلياش از نو زنده ميشود.
مشکل تهران و راهحل شهری
گسترش شهر تهران بنا به طرح جامع آن شرقي -غربي است که پس از گذشت سالها ميتوان ديد که اين امر باعث تسريع آلودگي هوا و ازدياد ترافيک و اتلاف وقت مسافرت درونشهري ميشود. از طرف ديگر هفت دره تهران راستاي شمالي جنوبي دارند، در صورتي که عمود بر محور گسترش شهر است و طبيعت اين درهها را مورد خطر قرار ميدهد که تمامي اين مسائل باعث ميشوند ما در طرح جامع بازنگري داشته باشيم، زيرا با احداث يک برج نميتوان يک شهر را اصلاح کرد و بايد نگاهي ساختاري براي حل مشکلات شهري ارائه داد و در قدم بعد راهحل معماري را که همان طراحي برج است، انجام داد. بنابراين ما با پيشفرض طراحي شمالي جنوبي محور شهري، تراکم عمودي را افزايش و تراکم افقي را کاهش ميدهيم (بر خلاف وضع موجود) که اين امر باعث افزايش سرانه فضايي فرد در شهر ميشود.
ایده کلی طرح
ايده کلي طراحي پروژه حفظ ساختمانهاي باارزش زيرين (با ارزش در اينجا يعني ساختمانهاي مهم استراتژيک و نيز بومي يا از لحاظ فرهنگي و تاريخي داراي اهميت) و اطراف برج و پاکسازي ساختمانهاي بيارزش (بيارزش در اينجا يعني ساختمانهاي غيراصولي که عمر مفيد آنها بيش از 30 سال نخواهد بود و از لحاظ معماري يا کاربري بااهميت نباشند) و الحاق آنها به برج است تا بتوانيم در راستاي چشمانداز اصلاح شهري که در بالا ذکر شد، عمل کنيم.
چگونگی اجرای پروژه
ابتدا با احداث برج-پايههاي بتني که کاربري آنها پارکينگ طبقاتي است، بار ترافيکي منطقه کاهش مييابد (اولين پاسخ زودبازده به چالش معضل ترافيک و جاي پارک). درواقع در حين احداث پروژه در سالهاي اول بهرهبرداري از برج آغاز ميشود.
در قدم بعد با حذف شدن هر ساختمان بيارزش در منطقه به همان ميزان واحد مسکوني مدولار مابين پايههاي برج (که با عناصر سازهاي کششي نگه داشته ميشوند) افزوده ميشود که هر کدام داراي حياط شخصي هستند. (طبق پيشبيني فعلي از طبقه بيستم پ به بالا، پارکينگ با واحدهاي مسکوني و تجاري خود پروژه کار ميکند.)
اين امر باعث ميشود سطح اشغال برج روي سطح زمين به حداقل فضاي ممکن برسد، و از طرفي واحدهاي مسکوني از ارتفاع 60 متر به بالا قرار ميگيرند، که تا حد امکان از هياهوي شهر دور باشند.
سازه
به علت زلزلهخيز بودن منطقه، سازه برج را تبديل به قاب کرديم و داخل سازه افقي- فشاري فضاهاي فرهنگي و ورزشي (که هم با شهر در ارتباط است و هم با واحدهاي مسکوني برج) را قرار داديم.
و در بام پروژه روي قاب اصلي، با احداث فضاي باز شهري (که ميتواند بر اساس الگوهاي فضاي سبز شهري موجود، مثلا پارک ملت، طراحي شود) نوعي تعامل بين برج و شهر برقرار کرديم، که برج بتواند در آينده تمام نيازهاي خودش را خودش تامين کند. البته با وفاداري به هويت و گذشته شهر و بها دادن به نيازهاي فرهنگي و معيشتي شهروندانش.
ایده سازه
بهطورکلي سازه از سه بخش تشکيل شده. (سازه عمودي پارکينگها، سازه افقي- فشاري فضاهاي فرهنگي و ورزشي براي قاب کردن سيستم سازهاي، سازه کششي مهارشده که مدولهاي مسکوني داخل آن قرار ميگيرند، که در دياگرامها مشخص هستند.) شيوه آويزان شدن مدولها بر اساس تکنيک سازهاي مقرنس که عملا يکي از مدرنترين شيوههاي تکنولوژي سازه به کار ميرود، طراحي و پيشبيني شده است که در دياگرامها مشخص است.
شيوه الهام از مقرنس و وام گرفتن از متدولوژي ساخت و طراحي آن، براي ارائه يک تکنيک جديد ديجيتال-پارامتريک سازهاي در برنامههاي مطالعاتي آتي اين گروه قرار دارد که بهزودي در قالب مقالاتي منتشر خواهد شد.
هویت- آینده
اما آينده تهران چه خواهد بود؟ همانطور که ميدانيد، اين مسابقه بيشتر مسابقه چالش و طراحي کانسپت است، به همين دليل شايد ساخت چنين برجي کمي غيرمنطقي به نظر بيايد، هر چند گروه طراحي «کات» ادعا دارد اگر روي برنامه مطالعاتي و طراحي اين پروژه سرمايهگذاري صورت گيرد، قطعا ميشود گفت يکي از منطقيترين راههاي نجات شهر تهران خواهد بود.
آينده تهران مثل بيشتر کلانشهرهاي دنيا، مملو شدن از آسمانخراشهاست. که البته در مورد تهران احتمالا اين اتفاق پس از طي دو دوره زماني، يکي وقوع زلزله کذايي تخريبگر و ديگري ورود تکنولوژي و دانش روز معماري و سازه، خواهد افتاد. براي همين اين کانسپت اين گزينه را مطرح ميکند که ميتوان با هوشمندي و هدفمند کردن «تخريب و ساخت» و تعميم مدون چنين آسمانخراشهايي به سطح شهر، اين پروسه شايد صدها ساله را به 20 يا 30 سال تقليل داد؛ البته با کمترين ميزان آسيب جاني و مادي.
منبع: «ماهنامه سرآمد«