بد نيست بدانيد تم موسيقي سريال «امام علي» بر اساس آثار عبدالقادر ساخته شده و برخي از آهنگهاي مراغي به نام «کيار» يا «قيار» هنوز در ترکيه متداول است.
پایگاه اطلاعرسانی بنیاد ملی نخبگان: جلاد با طنابي در دست به مرد محکوم نزديک شد و از او خواست تا آخرين حرف و وصيت خود را بگويد. مرد نگاهي به اميرتيمور گورکاني انداخت . تيمور مدتها بود که ميدانست پسر بزرگش، ميران شاه، مدام در مجالس طرب و موسيقي، دست در دست ساقيان سيمساق، مشغول عشرت است و هنگامي که ديد فرزندش از حد گذرانده و از امور مملکتداري غافل شده، دستور داد تا نديمان و همراهان او را جملگي اعدام کنند. مرد محکوم، عبدالقادر مراغي، بزرگترين موسيقيدان عصر، با ديدن طناب اعدام، چنگ در حبلالمتين زد و چنان با صوتي داوودي به قرائت قرآن پرداخت که حال اميرتيمور دگرگون شد و او را مورد عفو قرار داد و خندهکنان خواند:
حورا به نظاره نگارم صف زد
رضوان به عجب بماند کف بر کف زد
يک خال سيه بر آن رخ مطرف زد
ابدال ز بيم، چنگ در مصحف زد
عبدالقادر فرزند غيبي حافظ مراغي، ملقب به «حافظ» گوينده و نظامالدين، در نيمه دوم قرن هشتم هجري در مراغه چشم به جهان گشود. پدرش که در سير و سلوک مريد دو تن از عرفاي بزرگ زمان خويش، خواجه محمد مراغي و شيخ عبدالقادر زيني مراغي، بود، به توصيه آن مشايخ کبار، فرزند خود را عبدالقادر نام کرد. عبدالقادر به برکت اين نام در هر هنر و علمي چيرهدست و توانا گشت؛ از حافظ و قاري قرآن بودن گرفته تا شاعري و خوشنويسي و تصويرگري و در بالاترين مرتبه استادي بلامنازع در فن موسيقي نظري و عملي.
عبدالقادر که در چهار سالگي به مکتب رفته بود، در هشت سالگي حافظ کل قرآن شد. در آن روزگاران قرآنها خطي بود و به علت گراني و کميابي نوشتافزار از قبيل پوست آتشداده و کاغذ و مرکب، با صرف وقت و هزينه بسيار تهيه ميشد و در دسترس همگان نبود و به اين دليل حفاظ قرآن که آيات مقدس را از بر ميخواندند، در جامعه مقام و جايگاه والايي داشتند. سپس پدر عبدالقادر به آموزش موسيقي او همت گماشت و چنانکه مراغي در کتاب «مقاصدالالحان» آورده: «غرض آن حضرت از تعليم بنده درين فن آن بود که چون قرآن را حفظ کرده بودم، خواستند که معرفت نغمات، اين بنده را حاصل شود تا چون به تلاوت قرآن، کلامالله، مشغول شوم، به نغمات طيبه بدان ترنم کنم و از سر وقوف باشد...»
عبدالقادر در دوره ايلخانيان که خانداني از ايل جلاير مغول بودند، نشو و نما پيدا کرد و از همان نوجواني به يادگيري موسيقي و نوازندگي ساز عود پرداخت و به خوانندگي مشغول شد و بهسرعت در درک موسيقي و الحان و آهنگسازي و ساختن تصنيف چيرهدست گشت. آل جلاير دوستدار فرهنگ و هنر ايران بودند و وجود مدايحي از سمت شاعراني چون عبيد زاکاني و سلمان ساوجي و حافظ، اشارت به هنردوستي و هنرمندپروري اين خاندان دارد. مراغي در دوران جلالالدين حسين به دربار اين سلطان راه يافت و مقامش در اين دربار حتي پس از سقوط اين سلطان و به حکومت رسيدن برادرش سلطان احمد جلاير ارتقا يافت و نديم و سردسته نوازندگان دربار او شد. سلطان احمد در تقديرنامهاي که قبل از جلوس به تخت سلطنت درباره مراغي به قلم آورده، از او با القابي چون سلطان الحفاظ، ذوفنون عصر و فيلسوف زمان ياد ميکند و هنرهايش را حفظ کلامالله، حسن خط و علم موسيقي بيان ميکند و از مهارت او در نواختن عود سخن ميراند و او را يار و همدم و موافق غمگسار خطاب ميکند.
دوران زندگي عبدالقادر مقارن با جنگ و ستيزهاي آل جلاير، يورشهاي تيمور گورکاني و حوادث پرآشوب بعد از آن بود. پس از حمله تيمور به شهر بغداد که موجبات فرار فرمانرواي بغداد، سلطان احمد، به دمشق گشت، هنرمندان دربار او ازجمله مراغي را به سمرقند، پايتخت تيمور بردند. مراغي که در دربار سلاطين آل جلاير جايگاه ويژهاي داشت، توانست اين اعتبار را در دربار تيمور گورکاني دوچندان کند. او چنان مقامي در دربار تيمور يافت که تيمور او را «مولانا اعظم، قدوه الفصحا في العالم، اوحد زمان و نادره جهان» خواند. به گونهاي که حتي پس از مرگ تيمور و در زمان حکمراني فرزندان او جايگاهش همچنان گرانسنگ و بلندپايه بود و قدر ميديد.
عبدالقـادر مـراغي در گسترش و بسط شاخه فارسي زبان مـکتب منتظميه از جايگاه ويژهاي برخوردار است و او را بزرگترين مولف کتابهاي موسيقي به زبان فارسي ميدانند، چنانکه اساس کار بيشتر موسيقيدانان قرن دهم و يازدهم، آثار عبدالقـادر بـود و در اکثر تاليفات و رسايلي که درباره موسيقي در اين دو قرن نگاشته شده، نويسندگان به کارهاي او ارجاع دادهاند. از ديدگاه عبدالقادر هنرمند بايد هم در نظر و هم در عمل به موسيقي توانا و به قول خودش «جامع بين العلم و العمل مع الذوق» باشد.
بد نيست بدانيد تم موسيقي سريال «امام علي» بر اساس آثار عبدالقادر ساخته شده و برخي از آهنگهاي مراغي به نام «کيار» يا «قيار» هنوز در ترکيه متداول است.
تالیفات
«کنز الالحـان»، «جـامع الالحـان»، «مقاصد الالحان» و «شرح الادوار» مهمترين و مشهورترين آثار عبدالقادر مراغي هستند و از نقلقولهاي مستقيمي که در اين کتابها بيان کرده، ميتوان استنباط کرد که اين فـرد احـاطه کاملي بر کتب پيش از خود، بهويژه رسـالات و مقالات موسيقي فارابي، کتاب شفاي ابـن سـينا، درهالتاج قـطبالديـن شـيرازي و بهخصوص آثار صفيالدين ارموي داشته است.
کنز الالحـان
اولين اثر تاليفي عبدالقادر «کنز الالحان»، مجموعه آهنگهاي موسيقي و نمونه کامل تصنيفات عبدالقادر است. از ارجاعات عبدالقـادر به «کـنز الالحـان» در آثار ديگرش مانند «جامع الالحان»، «مقاصد الالحان»، «شرح الادوار» و... ميتوان چنين استنباط کـرد کـه او اثري کامل نگاشته اسـت و اين ارجاعات تنها نشانه وجود اين گنج گمشده است. زيرا از اين کتاب نسخهاي در دست نيست، که اگر بود، از طريق آن خط و ضابطه مخصوصي که عبدالقادر براي ثبت و ضبط آهنگهاي موسيقي ايراني اختراع کرده بود، به دست ميآمد.
جامع الالحان
مهمترين اثر فارسي عبدالقادر و دربردارنده همه قواعد موسيقي است. قسمتي از اين کتاب شامل اشعاري به زبانهاي فارسي و ترکي و عربي و گاه به لهجه بومي است؛ لهجههايي مانند همداني و قزاوند و ترکي و مغولي و ختايي که نشانگر ذوق شعري او و احاطه کاملش بر ادبيات است.
مراغي در قسمتي از اين کتاب به موسيقي مغولي پرداخته که هرچند مختصر است، اما از لحاظ موسيقي تطبيقي ارزش بسزايي دارد.
او در اين کتاب با توضيح درمورد تاثير نغمات در مزاجها با ذکر شواهد از نغمات و آهنگهايي ياد کرده که ميتواند حالات گوناگوني از حزن و خواب تا گريه را پديد آورد و به هنرنمايي خود در خواندن و نواختن با عود که باعث گريستن يا خوابيدن اهل مجالس شده، اشاره کرده است.
مراغي اين کتاب را براي تعليم موسيقي به دو فرزندش عبدالرحيم و عبدالرحمان نوشته و در انتهاي کتابش نصايح و تذکراتي در امر آموزش موسيقي آورده که شبيه فتوتنامههاي جوانمردان است و در آن به آداب اخلاقي مباشران موسيقي پرداخته و به اختصار صفات حميده و نکوهيده براي اين گروه را بيان کرده است. ازجمله: «کسي که مباشر اين فن باشد، بايد که امين و معتمد و محرم و صالح و متحمل و خوشخوي و متواضع و مسکين و خيرخواه مردم و منبسط و مزاجگير و راستقول باشد. اما نمام و بدخواه و بدخوي نباشد و جنگجوي و تندخوي و هزال و حريص و طامع و منصبجوي و متکبر و مدمغ و حسود و حقود نباشد...»
مراغي کتاب «جامع الالحان» را با اين شعر سعدي به پايان برده است:
سعديا بسيار گفتن عمر ضايع کردن است
وقت عذر آوردن است استغفرالله العظيم
مقاصد الالحان
اين کتاب دربردارنده شرح آهنگها و تصانيف اوست که نثري مصنوع و فني دارد و مجموعهاي بينظير از اصطلاحات موسيقي است. او در «مقاصد الالحان» در ذيل عنوان «تاثير شعر و موسيقي» به 30 آهنگ که براي 30 روز ماه رمضان ساخته است، اشاره ميکند و ميگويد: «از من آهنگي براي ايام ماه رمضان خواستند، قبول کردم و خواجه رضوان شاه تبريزي گفت محال است. پس از دريافت تاييديه شيخالاسلام تصميم گرفتم براي هر روز ماه رمضان آهنگي خاص بسازم. شعر عربي را جلالالدين عبيدي و شعر فارسي را خواجه سلمان ساوجي ميگفت و در 30 روز عرضه مجموع را اعاده کردم... خواجه رضوان شاه صدهزار دينار زر و دختر خود را به نکاح شرعي به خانه من فرستاد.»
شرح الادوار
آخرين تاليف عبدالقادر است و از لحاظ نثر فارسي و سبکشناسي يکي از نمونههاي بيبديل نثر فني است و به علت داشتن ترکيبات و لغات گوناگون، بهويژه معادلهاي فارسي اصطلاحات موسيقي مورد اهميت است و يکي از بهترين و معتبرترين مراجع براي حل مشکلات ادبي و تفسير متون نظم و نثر فارسي است. اين کتاب در تفسير و شرح کتاب سختخوان «الادوار» صفيالدين ارموي به رشته تحرير درآمده است.
تصانیف
عبدالقادر از تصنيفسراهاي بنام است و تصانيف او تا آخر دوره صفويه متداول بوده که از آنها ميتوان به نمونههاي ذيل اشاره کرد:
«در دهگاه ترک ضربي»
تاب نظر ندارم و ديدارم آرزوست
از ديدنت هلاکم و گفتارم آرزوست
يار مست ناز
از ديـدنت هلاکم و گفتارم آرزوست
صبا يار مـست نـاز
آهاي چارهاي بـساز
از ديـدنت هـلاکم و گفتارم آرزوست
از ديدنت هلاکم و گفتارم آرزوست
«حسيني»
از گلشن جهان گل رخسارم آرزوست
موساي طور عشقم و ديدارم آرزوست
موساي طور عشقم و ديدارم آرزوست
«عشاق»
اي بيخبر از گريه خونين جـگري چـند
باز آي که در پاي تو ريزم گهري چند
جانم جانم يارم جـانم بـاز آي
با هر خس خاري منشين اي گل رعنا
از باد صبا دوش شنيدم خبري چند
مرگ هنرمند
عبدالقادر ميگويد: «حضرت ابوالبشر(ص) در مقام راست «ربنا ظلمنا انفسنا لنکونن من الخاسرين» ميگفتي و حضرت موسي(ع) در وادي ايمن در مقام عشاق ناله و مناجات ميکردي و حضرت يوسف(ع) در قعر چاه و زندان به مقام عراق گريستي و حضرت يونس(ع) در بطن الحوت، به آهنگ کوچک فغان کردي و حضرت داوود(ع) در سر قبر اوريا، برادرش، در آهنگ حسيني ندبه نموده، مناجات ميکردي و حضرت ابراهيم(ع) در آتش نمرود در مقام حسيني و نوروزالعرب ناله کردي و حضرت اسماعيل(ع) در غزا در مقام رهاوي قرآن خواندي و در وقت ذبح در عشاق ناله کردي ...»
مردي که موسيقي را الهي و قرين انبيا و اوليا ميدانست، سرانجام پس از 70 سال در شهر هرات و بر اثر بيماري طاعون، موسيقي رجعت به حضرت حق را لبيک گفت.