«بل پس» نويسنده و کارآفرين و موسس مدرسهاي است که براي کمک کردن به ديگران طراحي شده است که به روياهايشان جامه عمل بپوشانند و مسير رسيدن به اين روياها را پيدا کنند. او بهتر از هر کس ديگري ميداند که چطور ميشود يک رويا را عملي کرد و در اين مسير راههاي زيادي را طي کرده است که البته بعضيهايشان هم اشتباه بوده و در يک سخنراني تد اين مسيرهاي اشتباه را براي همه کارآفرينها روشن ميکند و به آنها ياد ميدهد که چطور بايد ذهنشان را تغيير دهند تا به روياهايشان برسند به جاي اينکه آنها را بر باد دهند.
من دو سال گدشته را براي فهميدن اينکه مردم چگونه به روياهايشان ميرسند صرف کردم. هروقت به روياهايي که توي سرمان است و اثري که ميخواهيم در اين دنيا از خودمان به جاي بگذاريم فکر ميکنيم، متوجه ميشويم که چقدر بين روياهاي ما و پروژههايي که هرگز به وقوع نميپيوندند همپوشاني وجود دارد و اين همپوشاني تا چه حد بزرگ و چشمگير است. امروز من اينجا هستم تا درباره پنج راهي که شما را به روياهايتان نميرساند صحبت کنم.
داشتن این باور که موفقیت یک شبه به دست میآید.
خودتان اين موضوع را ميدانيد، درست است؟ مثلا همه ما داستانهايي با اين مضمون شنيدهايم که يک برنامهنويس کامپوتري برنامهاي را نوشت و آن را خيلي سريع به قيمت بالايي فروخت و... اين داستان شايد به نظر واقعي بيايد، اما شرط ميبندم اين همه ماجراي آن برنامهنويس و موفقيتش نيست. اگر برويد و درباره او و کارهايي که انجام داده بيشتر تحقيق کنيد، متوجه ميشويد که اين فرد قبل از اينکه به چنين مرحلهاي برسد حداقل 30 برنامه ديگر کامپيوتري نوشته و در آن موضوع مدرک فوق ليسانس يا دکترا گرفته است. او براي مدت بيست سال روي اين موضوع کار کرده تا در نهايت به اين مرحله رسيده است.
بگذاريد ماجراي جالبي را که براي خود من در برزيل اتفاق افتاد برايتان تعريف کنم. آنجا هم درست مثل هر جاي ديگري مردم تصور ميکنند که موفقيت يک شبه به دست ميآيد. من در يک خانواده طبقه متوسط بزرگ شدم و دو هفته قبل از پايان زمان تعيين شده براي فرستادن فرمهاي درخواست به دانشگاه ام آي تي، تازه شروع به پر کردن و ارسالشان کردم و خب فوقالعاده بود که در اين دانشگاه پذيرفته شدم. کساني که اين ماجرا را ميشنوند شايد فکر کنند که اين موفقيت يک شبه است، اما اين اتفاق به اين دليل افتاد که من از 17 سال قبل تا آن زمان، زندگي و درس را خيلي جدي گرفته بودم. پس يادتان باشد که بر خلاف آنچه که همه تصور ميکنند موفقيت يک شبه شما حاصل همه تلاشهايي است که در طول زندگي خود تا آن زمان کردهايد.
باور اینکه شخص دیگری پاسخی که شما میخواهید را در اختیار دارد.
همه دائما ميخواهند که به شما در مسيري که داريد طي ميکنيد کمک کنند. درست است؟ همه افراد از خانواده و دوستان گرفته تا همکاران و هر کدامشان هم نظراتي در خصوص مسيري دارند که شما در حال طي کردن هستيد و ميگويند: «بگذار بهت بگم بايد چکار کني، از اين راه برو تا به نتيجه برسي» با اين حال وارد هر مسيري که بشوي باز هم شرايطي پيش ميآيد که سر دوراهي قرار ميگيري و مجبوري که دست به انتخاب بزني که کدام راه تو را به هدف و برنامهاي که داري نزديک ميکند و اينجاست که خودت بايد تصميم بگيري. يادتان باشد که ديگران هيچوقت پاسخ کاملي براي مسائل شما و زندگيتان ندارند و نميتوانند داشته باشند و اين شما هستيد که بايد تصميم بگيريد. راههايي که پيش روي ما قرار دارد بينهايت زياد است و شما هر کدامشان را که انتخاب کنيد بالاخره به جايي ميرسيد که سر تان به سنگ ميخورد و مجبور ميشويد دوباره مسير ديگري را انتخاب کنيد اما يادتان باشد که اين روند طبيعي است که بايد طي کنيد.
هیچ وقت زمان خوبی برای رهاکردن تلاش و باقی ماندن در وضعیت موفقیتآمیزی که در آن هستی نیست.
وقتي رشد و موفقيت تضمين ميشود و اوضاع خوب پيش ميرود زمانش فرا رسيده که يک تيم خوب تشکيل بدهي و بازدهي کار را بالا برري و... ولي معنياش اين نيست که در همان مرحله درجا بزني. وقتي اولين کتابم را منتشر کردم خيلي خيلي برايش زحمت کشيدم تا آن را در سراسر برزيل توزيع کنم. نتيجه اين شد که بيش از 3 ميليون نفر در اين کشور نسخههاي الکترونيکي کتاب را دانلود کردند و بيش از 500 هزار نفر نيز کتاب را به شکل فيزيکي خريداري کرده و مطالعه کردند. وقتي کتاب بعدي را مينوشتم ميدانستم که موفقيت تضمين شده است و هم اگر تلاشم را کمتر هم بکنم اوضاع فروش خوب خواهد بود ولي خوب هميشه خوب نيست. هنگاميکه به يک قله ميرسي و آن را فتح ميکني لازم است که سخت تر از هميشه کار کني و زحمت بکشي تا قله ديگري براي خودت پيدا کنيد. شايد اگر من فقط کميتلاش کرده بودم، چند صدهزار نفر ديگر کتابم را ميخواندند، اين خوب بود. اما اگر من سختتر از هميشه کار ميکردم، ميتوانستم اين عدد را به ميليونها خواننده برسانم. و چرا که نه؟ به همين دليل هم هست که تصميم گرفتم، با کتاب جديدم به همه استانهاي کشور سفر کنم. من ميتوانم از همين حالا قله بلندتري را جلوي روي خودم ببينم. پس يادتان باشد که هيچ وقت زمان درجازدن نيست.
این باور که اشتباه از شخص دیگری سر زده است نه خود ما.
اين نکته که واقعا هم مهم هست و ما را از رسيدن به روياهاي مان باز ميدارد. من پيوسته ميبينم که مردم ميگويند، «بله، من فلان ايده خوب را داشتم، اما هيچ سرمايه گذاري بينش لازم را براي سرمايهگذاري روي آن را نداشت پس من نتوانستم آن را اجرا کنم» يا «من فلان محصول عالي و کاربردي را ساختم، اما بازار خيلي بد است و اوضاع فروش اصلا خوب نيست.» يا «من نميتوانم استعدادهاي خوب را پيدا کنم؛ وضعيت تيم من خيلي پائينتر از حد انتظار است.» و دهها جمله مثل اين. يادتان باشد اگر روياهايي داريد، اين وظيفه شماست که کاري کنيد که به وقوع بپيوندند. بله، شايد پيدا کردن استعدادها و نخبههاي يک کار مشکل باشد، بله، شايد بازار بد باشد و... اما اگر هيچکسي روي ايده شما سرمايهگذاري نکرد، اگر کسي محصول شما را نخريد، مسلماً، اين اشتباه از طرف شماست نه ديگران . قطعاً شما نياز داريد که به روياهايتان برگرديد و دوباره مرورشان کنيد. درست است که کسي تاکنون به تنهايي به اهدافش نرسيده است اما اگر شما نتوانستيد که به آنها برسدي، اين تقصير شماست نه شخص ديگري. مسئول روياهاي خودت باش.
تنها چیزی که مهم است خود رویاها هستند.
يک بار با آگهي براي يک سفر کوهنوردي مواجه شدم. دوستان زيادي قرار بود در اين سفر باشند. آنها قصد داشتند از کوهي بالا بروند، کوهي بسيار بلند، کار بسيار سختي در پيش داشتند. از همان زمان ميتوانستي ببيني که آنها عرق ميريزند و تلاش ميکنند و آنقدر بالا ميروند تا عاقبت به بالاي کوه برسند. البته که تصميم ميگيرند که اين موفقيت را جشن بگيرند، درست است؟ طبيعتا مني هم که در اين مسير همراهشان بودم ميخواهم جشن بگيرم، پس به هم نگاه ميکنيم و ميگوييم که بله، ما اين کار را کرديم، ما بالا رفتيم و بالاخره موفق شديم هورا! اما دو ثانيه بعد، يکي به ديگري نگاه کرده و ميگويد، «بسيار خوب، حالا براي پايين رفتن چه برنامهاي داريم؟!»
زندگي هرگز درباره خود اهداف نيست بلکه زندگي درباره سفر رسيدن به اين اهداف است. بله، شما بايد از هدفهايتان لذت ببريد، اما مردم فکر ميکنند که تو روياهايي داري و هرگاه که به يکي از روياهايت برسي، به يک جاي جادويي رسيدي که لذت و شادي آنجاست. اما واقعيت اين است که رسيدن به يک رويا احساسي زودگذر هست و زندگي تو احساسي زودگذر نيست. تنها راهي که باعث ميشود تو به همه روياهايت برسي شادي و لذتي است که در هر قدم در اين سفر که برميداري در خودت احساس ميکني و اين بهترين راه رسيدن به هدف است.
سفر تو براي رسيدن به روياهايت بسيار ساده است. اين مسير با گامهاي تو ساخته شده است. برخي از گامهايت ممکن است درست باشند و گاهي هم لغزشهايي داري. اگر قدميکه برداشتي درست بود، جشن بگير و شاد باشد و اگر لغزشي داشتي، جهتت را عوض کن و از آن مسير اشتباه نکته اي يا درسي بياموز. اگر هر گاميتبديل به موضوعي براي يادگرفتن يا جشن گرفتن شود، مطمئنا از سفر لذت خواهي برد.