با وجود اينکه شکسپير نويسنده بود و در زماني زندگي ميکرد که مستندات زيادي از افراد مشهور به ثبت ميرسيد، درباره زندگي او اطلاعات بسيار اندکي در دست است که آن هم با حدس و گمان همراه است.
پایگاه اطلاعرسانی بنیاد ملی نخبگان: ميگويند تماشاگران تئاتر 400 سال قبل در انگليس از طبقه اجتماعي بودند که به شمشيرزني مخصوصا براي اثبات مردانگي و محافظت از شرافت علاقه داشتند. به همين دليل صحنههاي شمشيرزني در نمايشنامههاي شکسپير زياد است. شکسپير به علايق تماشاگران نمايشنامههايش توجه داشت، اما حالا که شمشير و پادشاهي و دستمالهاي ابريشمي از ميان رفته است، چرا نمايشنامههاي شکسپير هنوز هم اينقدر طرفدار دارد؟
ويليام شکسپير (1564-1616) بهعنوان برجستهترين سيماي تاريخ ادبيات انگليسي و همينطور هنر تئاتر شناخته شده است. راز عظمت و ماندگاري نويسندهاي که 450 سال پيش به دنيا آمد، چيست؟
از زماني که سينما بهعنوان آخرين هنر از هنرهاي هفتگانه به وجود آمد تا کنون از آثار او بيش از 400 اقتباس سينمايي ساخته شده و برخي از آمارها او را بهعنوان نويسنده بيش از هزار فيلم سينمايي ميشناسند و همه اينها صرفنظر از اقتباسهاي ديگري است که در هنرهايي مانند موسيقي و نقاشي از آثار او شده است. از او حتي بهعنوان رکورددار کسي که نوشتههايش بيش از همه در هنرهاي ديگر استفاده شده است، نام برده ميشود. اما همه اين آمارها متغير است، زيرا برداشتهاي گوناگون و تغييراتي که در نمايشهاي او داده شده است، ميتواند اعداد را عوض کند.
شکسپير به انگليسي نوشت و بهتنهايي به توسعه اين زبان کمک کرد، تا جايي که عبارتها و ترکيبهاي جديدي را ساخت. اما با گسترش جغرافيايي اين زبان اصطلاحات او امروز در هر زبان و فرهنگي جاخوش کرده است.
با وجود اينکه شکسپير نويسنده بود و در زماني زندگي ميکرد که مستندات زيادي از افراد مشهور به ثبت ميرسيد، واقعيت اين است که درباره زندگي او اطلاعات بسيار اندکي در دست است که آن هم با حدس و گمان همراه است.
او در آوريل 1564 در استراتفورد به دنيا آمده است، تقريبا در سالي که گاليله به دنيا آمده و ميکل آنژ از دنيا رفته است. کمتر از 20 سال داشت که ازدواج کرد و صاحب دختري شد. در 22 سالگي به لندن رفت و به کار بازيگري پرداخت. در همين زمان بود که بهتدريج نوشتن نمايشنامه را شروع کرد. اشراف و ثروتمندان انگليسي در نيمه دوم قرن 16 با دو مشکل بزرگ روبهرو بودند که از يک طرف باعث جنگهاي داخلي و خارجي ميشد و از طرف ديگر ساختار جامعه را دائما تغيير ميداد. رقابت انگليس با ديگر استعمارگران مانند اسپانياي قدرتمند در کشف سرزمينهاي جديد و حمله به آنها باعث رونق تجارت و ماجراجويي شده بود. درگيريهاي سياسي داخلي که گاهي به صورت تصفيههاي داخلي دربار نمايان ميشد و گاهي به شکل جنگ لندن و اسکاتلند در ميآمد، فضاي سياسي را پرالتهاب کرده بود. مشتريان تماشاخانهها از گروهي بودند که به اين تنشها علاقه نشان ميدادند و علاوه بر آن، ديگر روياهاي خود مانند عشق و دلدادگي را در داستانها جستوجو ميکردند.
شکسپير «هانري ششم» و «ريچارد سوم» را نوشت و وارد کار نويسندگي نمايشنامهها شد. او بهسرعت نوشتن را به صورت حرفه اصلي تماموقت خود درآورد و حتي زماني که بيماري طاعون شدت گرفت و تماشاخانهها بهعنوان يک مکان تجمع تعطيل شدند، شروع به نوشتن شعر کرد.
برخي از بزرگترين آثار او مانند «روياي شب تابستان»، «رومئو و ژوليت» و «تاجر ونيزي» محصول همين دوره است. چند سال بعد در ابتداي قرن 17 تماشاخانهها دوباره رونق گرفتند و زماني که «جوليوس سزار» و «هملت» روي پرده رفتند، ديگر هيچ رقيبي براي اين نمايشنامهنويس مرموز متصور نبود. شکسپير بهسرعت «شاه لير» و «مکبث» را هم نوشت و اجراي آنها اعتبار او را در سني که هنوز جوان بود و دو فرزند دختر داشت، چند برابر کرد.
شکسپير در آستانه دوران رنسانس و شکوفايي روشنگري زندگي ميکرد و بسياري از باورهاي دنياي کهن در آثار او بازتاب دارد. پژوهشگران عقيده دارند که تمام درامهاي شکسپير، با تمام تنوع و پيچيدگي بيحدي که دارند، از طرح ثابتي پيروي ميکنند: در آغاز نمايش، با اعمال يک يا چند شخصيت، نظم اخلاقي يا اجتماعي درهم ميريزد. تلاش قهرمان با مقاومتي روبهرو ميشود که وضعيت را به بحران ميکشد. زماني که بحران به اوج ميرسد، او بايد سرنوشت خودش را انتخاب کند، درحاليکه سرنوشت ديگري هم او را دنبال ميکند. در کارهاي او تقدير حضور دارد، اما برخلاف اساطير باستاني، سدي بر سر عمل انساني نيست. انسان آزاد است با عزم و خرد حکم تقدير را کنار بزند. شکسپير با الهام از آموزههاي روشنگري، به خردگرايي باور داشت و بر آن بود که طغيان عواطف و غرايز عملي حيواني و عامل خاموشي عقل به شر و تباهي ميانجامد.
نمايشنامهنويسان بزرگ، از مولير و گوته تا ايبسن و چخوف و برشت، هر کدام دو يا سه شخصيت واقعي خلق کردهاند، اما تنها شکسپير است که بيش از 100 شخصيت بزرگ براي صحنه تئاتر خلق کرده است. از ميان نمايشنامههاي شکسپير، درامهاي او که در صحنههاي باشکوه رخ ميدهند و شخصيتهايشان عاقبت تلخي پيدا ميکنند، صاحب شهرت زيادتري شدند. اما نوشتههاي شکسپير شامل نمايشهاي کمدي متعددي است که اگرچه باز هم در فضاي دربار و اشراف ميگذرد، اما در نقطه مقابل نوشتههاي اندوهناکش قرار ميگيرد.
ميگويند هر فرد عادي براي صحبت به دو يا سه هزار كلمه نياز دارد. ميلتون، شاعر افسانهاي انگليس، در همه شعرهايش حدود هشت هزار كلمه به كار برده است، اين در حالي است كه شكسپير در آثار خود حدود 20هزار كلمه را به كار گرفته است. همه چيز شكسپير را به سمت افسانه شدن برده است. شايعات گوناگوني درباره او منتشر شده است که پرتکرارترين آنها ادعا ميکند اين نمايشنامهنويس در خلق آثار گوناگونش تنها نبوده و آنها را با همکاري نويسندگان ديگر يا حتي به صورت گروهي نوشته است.
حجم نمايشنامههاي طولاني و پرپيچوخم او که در مدت زمان کوتاهي نوشته ميشد و با وجود توليد انبوه از کيفيت آنها کاسته نميشد، اين تصور را ايجاد کرده بود که يک نفر نميتواند خالق تمام اين آثار باشد.
ادعاهاي ديگري هم درباره زندگي شخصي و عادات او مطرح شده که هيچيک به اثبات نرسيده است. اما ميدانيم که او مانند بسياري از نويسندگان همعصر و پس از خود در ناکامي و گمنامي زندگي نکرد. شکسپير که با نمايشنامههايش به شهرت رسيده بود، در تجارت و سرمايهگذاري هم دستي داشت و توانست براي خود ثروتي فراهم کند.
براساس اسناد و مداركي كه از ويليام شكسپير وجود دارد، او اسمش را با چندين املاي مختلف نوشته است؛ «Shappere» و «Shaxberd» از عجيبترين اين املاها هستند. در بسياري از امضاهاي بهجامانده از او، او هرگز نامش را «William Shakespear» امضا نكرده و از مخففها از جمله «willm Shakp»، «Willm Shakspere» و «William Shakspeare» استفاده كرده است.
امروز نيز ممکن است ما نام خانوادگي او را نادرست تلفظ کنيم که البته اثبات ميکند در زمان زندگي شکسپير مباني ادبي زبان انگليسي چقدر متغير بوده است.
ويليام شکسپير در 1616 در استراتفورد از دنيا رفت و در کليساي هالي ترينيتي به خاک سپرده شد. اما تا اين زمان نمايشنامههاي او تنها به صورت جزوههايي براي اجرا بود تا اينکه جان همينگز و هنري كوندل، بازيگراني كه در نمايشهاي او بازي ميكردند، پس از مرگ شكسپير و در سال 1623 تمامي آثار او را جمعآوري و 36 نمايشنامه او را منتشر كردند. اين مجموعه منبعي براي تمامي آثاري است كه شكسپير نوشته است.
کارگردانان معروفي مانند اورسن ولز و آکيرا کوروساوا از آثار شکسپير بارها اقتباس کردند. بخشهاي مختلف نمايشنامههاي او را بازنويسي کردند و ديالوگها را تغيير دادند، اما محتواي اثر را حفظ کردند. در قرن 19 سوادآموزي همگاني نبود و بيشتر در انحصار مردان قرار داشت. شکسپير با دانشهاي گوناگوني که در پايتخت پادشاهي انگليس بود، کمابيش آشنايي داشت و از آن در آفرينش داستانهايش کمک ميگرفت.
شکسپير صاحب فرزند پسر نبود و دخترانش هم پسري نداشتند. بقيه اقوام او مانند برادرانش هم صاحب فرزندي نشدند و نسل اين نمايشنامهنويس پس از مرگش از بين رفت.
متن نمايشنامههاي شکسپير بخشي از ادبيات کلاسيک انگليسي به حساب ميآيد که در برخي تفاسير نقطه عطفي در مسير حرکت اين زبان از دوران باستان به انگليسي امروز است. در دانشکدههاي ادبيات بخشهاي مختلف اين نوشتهها را براي آزمون استفاده ميکنند و سرگرمکننده يا شايد گيجکنندهترين بخش آن، تفاوت معناي کلمات در انگليسي 400 سال قبل با امروز است.
امروزه برخي از بازيگران تئاتر را که نقشهاي مختلف نمايشنامههاي شکسپير را به زبان اصلي اجرا کرده باشند و با ادبيات او آشنا باشند، «شکسپرين» مينامند. جالب اينکه بعضي از بازيگران حرفهاي و پولساز سينماي هاليوود هم که درگير روابط کاملا تجاري و مالي اين نهاد هستند، به اينکه زماني شکسپرين بودند، يا نقشي از آنها را اجرا کردهاند، افتخار ميکنند.
منبع: «ماهنامه سرآمد»