برندهاي بزرگ متولد ميشوند، ميميرند و اين موضوع دائم تکرار ميشود. برخي برندها عمري چند ده ساله دارند و به پشتوانه بنيانگذاران خود و وارثان آنها بيشتر عمر ميکنند و برخي ديگر محکوم به مرگ زودرس هستند.
پایگاه اطلاعرسانی بنیاد ملی نخبگان: تاريخدانان و بهويژه تحليلگراني که در زمينه تمدنهاي بشري مطالعاتي داشتهاند، بر اين باورند که تمدنها يک روز متولد ميشوند، قد ميکشند، به اوج ميرسند و در نهايت با گذراندن دروه افول به مرگ خود نزديک ميشوند. تمدنهايي نظير ايران، مصر، روم و... چنين مسيري را طي کردهاند: طبيعي متولد شدهاند و به طور طبيعي به تاريخ پيوستهاند. تمدنهاي ديگر نيز بعد از آنها به وجود آمده و از بين رفتهاند، گويي هر نسل از انسانها خود تمدني را بنيان نهاده و با گذشت چند قرن آن تمدن را با خود زير خاک بردهاند.
در بررسي اوج و حضيض برندهاي شکل گرفته در دنيا نيز ميبينيم که آنها در اين مساله با تمدنهاي بشري مشترکند. برندهاي بزرگ نيز متولد ميشوند، ميميرند و اين موضوع دائم تکرار ميشود. برخي برندها عمري چند ده ساله دارند و به پشتوانه بنيانگذاران خود و وارثان آنها بيشتر عمر ميکنند و برخي ديگر محکوم به مرگ زودرس هستند.
برندسازي در صنايع سنگين
برندسازي در حوزه صنايع سنگين و بزرگي چون معادن و صنايع معدني خود داستاني طولاني در ايران دارد. اگر ايجاد کارخانه ذوبآهن در اصفهان را گام بزرگ ايران به سوي صنعتي شدن قلمداد کنيم، ميتوانيم در تاريخ بنيانگذاري اين طرح عظيم برندهاي صنعتي کوچک و بزرگي را پيدا کنيم که هر کدام در نوع خود به برندهاي مطرحي در کشور تبديل شدند. نمونه آن، شکلگيري صنعت عظيم زغالسنگ در کشور بود که نزديک به نيم قرن اکتشاف و استخراج اين ماده معدني را از کرانههاي غربي تا شرقي البرز در شمال ايران و کرمان و طبس در منطقه کويري کشور فعال کرد تا دهها هزار نفر در نقاط مختلف کشور به صدها متر زير زمين بروند و به استخراج زغالسنگ بپردازند.
در ادبيات مهندسي معدن گفته ميشود فارغالتحصيلان رشته معدن که دورههاي کارآموزي خود را در معادن زغالسنگ نگذراندهاند يا در عمر خود پا به معادن زير زميني زغالسنگ نگذاشتهاند شايد فقط حدود 50 درصد از علم مهندسي معدن را تجربه کردهاند. صنعت زغالسنگ نسبت به ديگر صنايع معدني کشور اهميت دوچنداني دارند که ميتوان با توسعه آن، علاوه بر ايجاد اشتغال، اين سياهِ سختجان را از دل زمين بيرون آورد و در اختيار واحدهاي فولادسازي و نيروگاههاي برق قرار داد.
البرز مرکزي؛ نامي که فراموش نميشود
يکي از برندهاي معروف در صنعت زغالسنگ کشور، «شرکت زغالسنگ البرز مرکزي» در زيراب است که در دهه 40 به اوج توليد خود رسيد تا بخشي از زغالسنگ مورد نياز شرکت ذوبآهن ايران را تامين کند.
البرز مرکزي نامي بود که قائمشهر را در کنار صنعت نساجي به اوج توليد رساند. هزاران نفر در اين دو صنعت مشغول کار شدند تا اين شهر شمالي به مرکز توليد صنعتي ايران تبديل و هزاران خانوار از سراسر ايران راهي اين منطقه شدند تا بتوانند در نساجي مازندران يا صنايع زغال البرز مرکزي مشغول کار شوند.
شرکت البرز مرکزي در دهههاي 40 و 50 به اوج توليد خود رسيد و سهشيفته به توليد زغالسنگ پرداخت تا ذخاير مدفون در زير جنگلهاي زيراب را خارج کند و کارگران زيادي بتوانند با کار در اين شرکت روزي خود را به دست آورند.
توليد زغالسنگ در البرز مرکزي، به عنوان يکي از موفقترين معادن زغالسنگ ايران در کنار ساير معادن فعال زغالسنگ، سبب شد کشورمان به باشگاه توليدکنندگان زغالسنگ دنيا بپيوندد و فعالان اين شرکت هم درآمدهاي خوبي داشته باشند و هم - بهرغم سختي کار - به شغل خود افتخار کنند و از حرفهشان رضايت نسبي داشته باشند. در دوره اوج فعاليت شرکت زغالسنگ البرز مرکزي، صدها هزار تن زغالسنگ از اين معدن کشف و استخراج شد تا صنعت ذوبآهن ايران با استفاده از اين زغال، کک مورد نياز خود را تهيه کند و در توليد فولاد به کار برد.
عزتاله اکبري، نماينده پيشين مردم قائمشهر در مجلس شوراي اسلامي، ميگويد: قديمي شدن تجهيزات به کار رفته در البرز مرکزي، عدم اکتشافات تکميلي، بهروز نبودن روش استخراج و سخت شدن کار در اين معدن، کار را به جايي رساندهاند که امروز البرز مرکزي که روزگاري در هر شيفت آن هزاران نفر مشغول به کار بودند، تنها از چند نگهبان و کارگر دارد و توليد زغالسنگ در آن به مرز صفر نزديک شده است.
البرز مرکزي امروز، مانند همه برندهايي که متولد شدند، به اوج رسيدند و مردند، در حال جان دادن است و تجربه 50 ساله توليد زغالسنگ در اين معدن بزرگ کشور بهزودي زير خاک مدفون ميشود.
کارگران قديمي و تکنسينهاي ماهر و کاربلد اين معدن يا از کار افتاده شده يا از دنيا رفتهاند و کشور اکنون با خلأ نيروي کارگر ماهر در بخش معادن زيرزميني زغالسنگ مواجه است. البرز مرکزي نخستين برند معروف در صنعت زغالسنگ ايران است که جان ميدهد و رو به احتضار است. اين معدن قديمي يادآور روزهاي صنعتي شدن ايران در دهه 40 است که بر اساس آن شرکت ذوبآهن اصفهان به شکوفايي رسيد و کشور را از واردات تيرآهن و ميلگرد تا حدود زيادي بينياز کرد و سبب شد صنايع بالادستي و پاييندستي زيادي بر اساس آن به وجود آيند.
البرز مرکزي، اگرچه از نظر دوستداران محيط زيست خاري به چشم جنگلهاي منطقه زيراب به شمار ميرود، اما از نظر بسياري از افراد محلي تعطيلي آن چراغ بسياري از خانهها را خاموش و مرد خانه را راهي شهرهاي دور نزديک کرده تا بتواند در خلأ اين معدن بزرگ زيرزميني کشور، از شغلي ديگر براي خود کسب درآمد کند.
شايد اگر مديران اين شرکت، در عوض بهرهبرداري از ذخاير، به طبيعت لطف بيشتري ميکردند و بخشي از درآمدهاي البرز مرکزي را به نوسازي تجهيزات اين معدن و تونلهاي آن اختصاص ميدادند، امروز متروکه آن به مکاني فوقالعاده خطرناک تبديل نميشد و تونلهايش دوباره پذيراي کارگراني بود که هشت ساعت در روز عمر خود را وقف توليد سياهترين ماده معدني در يکي از سياهترين نقاط زير زمين ميکرد.
نوبت احيا
البرز مرکزي نمونهاي از برندهاي صنعتي رو به احتضار کشور است که احياي آن سرمايهگذاري عظيمي را لازم دارد تا با به کار گرفتن تجهيزات مدرن استخراج مواد معدني، ذخاير موجود در دل اين معدن استخراج شود و در اختيار واحدهاي توليدکننده فولاد به روش کوره بلند قرار گيرد.
مدرنيزاسيون نهتنها نياز حياتي معادن زغال البرز مرکزي است بلکه معادني همچون البزر شرقي در شاهرود و البرز غربي در غرب مازندران، به سرمايهگذاري عظيمي نياز دارند تا خط زغالي موجود در دامنههاي البرز را استخراج و محصولي رقابتي را توليد کنند که در بازارهاي جهاني قابل عرضه باشد.
براي کساني که فارغالتحصيل رشته مهندسي معدن هستند، نامهايي چون البرز مرکزي تداعيکننده دوره اقتدار معادن زيرزميني در کشور است که قادر بودند خون به رگهاي صنعت معدن تزريق کنند و باعث توسعه کشور شوند.
البرز مرکزي برندي صنعتي است که اگرچه رو به احتضار است اما قابليت احيا دارد تا بخشي از جمعيت بيکار مستقر در شمال کشور را به استخدام خود درآورد و با توسعه اکتشافات معدني، زغالسنگ مورد نياز بازارهاي داخلي و خارجي را به توليد برساند.
برندهاي صنعتي اگرچه - همانند برندهايي که کالاي آماده مصرف توليد ميکنند نظير، پوشاک، صنايع الکترونيکي، لوازم خانگي و نساجي - نزد افکار عمومي چندان معروف نيستند، اما از نظر کلان اقتصادي در بالا بردن توليد ناخالص داخلي و سهمگيري از رشد صنعت و معدن نقش بسزايي را ايفا ميکنند و قادرند کشور را در بهبود شاخصهاي کلان اقتصادي ياري کنند. در اين ميان لازم است سياستگذاران اقتصادي کشور برندهاي صنعتي را بيشتر مورد محافظت قرار دهند و اجازه دهند نوآوريها در اين عرصه صورت بگيرند تا طول عمر اين برندها بيشتر شود.